با توام کهنه رفیق ،
یاد ایام قشنگی که گذشت ،
حال من اصلا خوش نیست
صدا کن مرا صدای تو خوب است
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد
بیا زندگی را بیم آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا زودتر چیزها را ببینیم
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
در این کوچه هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم
من از سطح سیمانی قرن می ترسم
بیا تا نترسم
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشت های تو بیدار خواهم شد
و آن وقت
و حکایت کن از گونه هایی که من خواب بودم و تر شد
تو ,کن ,تنهایی ,کوچه ,هایی ,یک ,تنهایی من ,هایی که ,تو خوب ,من از ,از حاصل
درباره این سایت